من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

کارخونه سوت و کور

امروز برای شرکت در جلسه استانداری در ارتباط با تعطیلی شرکت و جمع و جور کردن کارهام اومدم کارخونه .

اول به همراه مدیرعامل و دو نفر دیگر از مدیران در جلسه شرکت کردیم و تو جلسه قول مساعدت دادن که کمکمون کنن تا بتونیم مطالباتمون رو بگیریم و برای دادن بدهیهای ادارات دولتی مثل بیمه و مالیات و ... باهامون همکاری کنن .

بعد از برگشت نشستم تا کارهای عقب افتاده رو جمع و جور کنم کارخونه سوت و کور و بدون سرو صدای دستگاه ها آدم رو یاد سکوت گورستان میندازه برای فرار از سکوت موسیقی گوشی رو روشن کردم و ترانه های ترکی و سنتی گوش دادم دلم میخواست گریه کنم به زور جلو گریه ام رو گرفتم چون ممکن بود نگهبانها بیان و صورت خوشی نداشت . مرتب یاد شرکتهایی که خونده بودم ورشکست شدن و جمع کردن می افتادم شرکت ارج شرکت خودکار بیک و.....

واقعا دردناکه....... کجا داریم میریم ....... 

من خیلی وقته به بازنشستگی فکر میکنم و اصلا نگران خودم نیستم اما......

هی یاد این شعر میوفتم من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد ....


مناظر زیبای پشت پنجره

وقتی در محل کارم خسته میشوم  از پشت میز بلند شده و از پنجره اطاقم نگاهی به بیرون می اندازم گاهی این کار  با زمان مدرسه رفتن یا برگشت از مدرسه دو پسر نوجوان سرایدار کارخانه روبرو هم زمان می شود پسران نوجوان مرتبی که  کوله بر دوش در حال رفتن و یا برگشت از مدرسه هستن . این منظره به طرز غریبی شور زندگی را در انسان ایجاد می کند و خستگی را از یاد می برد.

امروز هم یکی از اونها با لباس آستین کوتاه و شلوارک ورزشی کوله به دوش از مدرسه برگشته بود و تقلا میکرد که شیشه نگهبانی رو بزنه تا در رو براش باز کنن و دستش نمی رسید گشت و یک تکه چوب پیدا کرد و شیشه را زد و وقتی در رو براش باز کردند دوان دوان داخل حیاط شده و به سمت خانه رفت این صحنه ها بسیار دوست داشتنی است .

ادامه بحران اقتصادی

من تو یک شرکت قطعه ساز خودرو کار میکنم و در این 10 ساله تو این شرکت فراز نشیبهای زیادی رو پشت سر گذاشته و به دنبال بحران سال جاری که دامن خیلی شرکتها منجمله شرکتهای خودرو ساز رو گرفته شرکت ما هم از ماه آینده به مدت دو هفته تعطیل خواهد شد .....

این بحران چه زمانی پایان خواهد یافت و مردم  چگونه با این بحران مقابله خواهند کرد ؟؟

چه خوب بود اگر.......

چه خوب بود اگر این شعر مولانا سرلوحه اعمال همه انسانها میشد :

این جهان کوه است و فعل ما ندا 

سوی ما آید نداها را صدا 

همه کارهای ما مانند صدایی است که ایستاده در مقابل کوهی فریاد میزنیم و انعکاس همان صدا به سوی ما باز میگردد .

بحران اقتصادی

این بحران اقتصادی و بلا تکلیفی قیمت خودرو  دامن شرکت ما رو هم گرفت و شرکت تا اطلاع ثانوی فقط سه روز در هفته کار خواهد کرد . مانده ام به فکر کارگران درمانده ای که دو ماه است حقوق نگرفته اند با اجاره خانه و بچه های محصل و مشکلات دیگر چه خواهند کرد .

خود من هم باید به فکر فعالیت بیشتر در کارهای دفتر باشم .