من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

برخورد درست با افراد متکدی چی هست ؟

امروز صبح  موقع خوردن صبحانه نگاهی به واتس اپ انداختم پیامی از یک دوست قدیمی داشتم یک کلیپ نوستالژیک از اینستاگرام از خونه های قدیمی با  آهنگ  نوستالژیک قدیما یادش به خیر ... در عین حالی که لذت بردم از تماشای اون کلیپ ولی غمی پنهان در درونم سرباز کرده بود علتش برام مبهم بود  آماده شدم و راهی دفتر شدم  سر راهم یک خانمی به ترکی صدام کرد و درخواست پول کرد و من که معمولا تمایلی به اینگونه کمکها ندارم و معمولا مسیرم رو طوری انتخاب میکنم که با این افراد روبرو نشم و لی علیرغم میل باطنی دست به کیف شدم تا مبلغی پرداخت کنم و اون اصرار داشت که بیشتر پرداخت کنم می‌گفت پنجاه هزار تومن بده و...گفتم چرا دنبال کار نیست و گفت دیسک کمر داره گفتم کار بیرون مثلا کار  تمیزکاری خونه که فشارش کمتر از اینهمه سرپا ایستادن هست و ... خلاصه عذر خواهی کردم  و به راهم ادامه دادم و اون  از پشت سرم با صدای بلند برای گرفتن پول بیشتر التماس میکرد .  این اتفاق آشفتگی ذهنی من رو بیشتر کرد و  تو دفتر اصلا نتونستم تمرکز داشته باشم و به کارم برسم  زودتر از هر روز برگشتم خونه  بعد از ظهر  استراحت کردم و  دم  غروب از خونه  زدم بیرون و کمی پیاده روی  کردم و مواد مورد نیاز خونه رو خریدم  و موقع برگشت احساس کردم  حالم بهتر شده با خودم گفتم خوبه هر روز این ساعت بیام بیرون و کمی پیاده روی و دو داشته باشم .همیشه هوای دم غروب برام لذت بخش بوده و بهم آرامش میده  .

نمی‌دونم برخورد صحیح با این افراد چی هست من معمولا عذر خواهی میکنم و رد میشم امروز  با خودم فکر میکردم  کارت این شرکتهای خدماتی رو داشته باشم و برای پیدا کردن کار به اینها بدم  . دوست دارم نظرات شما رو هم بدونم .

پایان نگرانی این روزهای من

تو پست قبلی نوشتم که رفتم دکتر برای چک آپ و دکتر برام تست ورزش و آزمایش کامل نوشت . جواب تست ورزش که خوشبختانه مشکلی نداشت و آزمایش خون رو هم دیروز بردم نشون دکتر دادم اون هم خوب بود . در ادامه پیگیری ها ی پزشکی با توجه به دردهای گاه به گاه زانو ، دکتر طب ورزشی رفتم  ، چک کرد و گفت خوشبختانه مینیسک و رباطهای زانو  مشکلی ندارن و فقط باید عضلات پا تقویت بشن و  چند حرکت ورزشی گفت که باید هر روز انجام بدم و من با روحیه ای عالی از مطب بیرون اومدم و احساس میکردم انرژی مضاعف پیدا کردم  . 

واقعا سلامتی نعمت بزرگی هست که به دلیل عادت کردن به اون  از اهمیت داشتنش  غافل میشیم .

نگرانی این روزهای من

هفته گذشته بعد از برگشتن از کوه ذهنم خیلی درگیر شده بود که چرا من برای صعود اونهمه مشکل داشتم .احساس سنگینی در سمت چپ بدنم من رو نگران مشکل قلبی کرد تصمیم گرفتم برای چک آپ کامل اقدام کنم . 

اول از یک متخصص قلب وقت گرفتم رفتم پیش دکتر و بطور کامل ماوقع رو شرح دادم  ازم اکو گرفت و گفت یک نارسایی کوچک در دریچه قلبم دارم که میتونه ارثی باشه و مشکل مهمی نیست و برای کنترل بیشتر برام تست ورزش و آزمایش خون نوشت جواب اکو خیلی نگرانم کرده بود تصور اینکه مشکل قلبی داشته باشم و همیشه باید احتیاط کنم اصلا حس خوشایندی نبود .

دیروز رفتم آزمایش خون  دادم و قرار شد جوابش رو چند روز دیگه بگیرم حس یک بیمار رو  داشتم و کمی افسرده شده بودم امروز هم نوبت تست ورزش داشتم رفتم و تست ورزش دادم اولش نگران بودم که کم بیارم و نتونم تست رو تا اخر آدامه بدم خوشبختانه بدون هیچ مشکلی تست انجام شد و نتیجه مثبت بود بردم به دکتر نشون دادم و گفت هیچ مشکلی نیست و اون نارسایی جزیی هم نگرانی نداره . پرسیدم میتونم ورزش کنم دو و کوهنوردی برام مشکلی ایجاد نمیکنه ؟ با اطمینان گفت هیچ مشکلی ایجاد نمیشه و من گویی بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد موقع برگشت نسبت به روز گذشته با گامهایی محکمتر و با اعتماد به نفس بیشتر گام برمیداشتم و چقدر حس خوبی داشت تصور اینکه مشکل قلبی ندارم و زندگی عادی رو میتونم داشته باشم .

گاهی چنین تلنگرهایی لازم هست تا  به آدم یادآوری کنه که قدر سلامتی رو بیشتر بدونیم ...