من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

یک روز درخانه

امروز اصلا از خونه بیرون نرفتم 


کلی کار عقب افتاده از کارهای خونه و دفتر تو ذهنم هست و نمیدونم چکار کنم .


از خودم راضی نیستم مدیریت زمان ندارم دوست ندارم اینهمه کار انجام نشده تو ذهنم داشته باشم


 بایدیک لیست از کارهای انجام نشده تهیه کنم و زمان انجام و اتمام اون رو مشخص کنم 


وااااای اینهمه کار ذهنم رو بهم ریخته .......


اگر پیشنهادی برای این مشکل دارین خوشحال میشم بگین 

کارخونه سوت و کور

امروز برای شرکت در جلسه استانداری در ارتباط با تعطیلی شرکت و جمع و جور کردن کارهام اومدم کارخونه .

اول به همراه مدیرعامل و دو نفر دیگر از مدیران در جلسه شرکت کردیم و تو جلسه قول مساعدت دادن که کمکمون کنن تا بتونیم مطالباتمون رو بگیریم و برای دادن بدهیهای ادارات دولتی مثل بیمه و مالیات و ... باهامون همکاری کنن .

بعد از برگشت نشستم تا کارهای عقب افتاده رو جمع و جور کنم کارخونه سوت و کور و بدون سرو صدای دستگاه ها آدم رو یاد سکوت گورستان میندازه برای فرار از سکوت موسیقی گوشی رو روشن کردم و ترانه های ترکی و سنتی گوش دادم دلم میخواست گریه کنم به زور جلو گریه ام رو گرفتم چون ممکن بود نگهبانها بیان و صورت خوشی نداشت . مرتب یاد شرکتهایی که خونده بودم ورشکست شدن و جمع کردن می افتادم شرکت ارج شرکت خودکار بیک و.....

واقعا دردناکه....... کجا داریم میریم ....... 

من خیلی وقته به بازنشستگی فکر میکنم و اصلا نگران خودم نیستم اما......

هی یاد این شعر میوفتم من از بینوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد ....