من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

این چند روز سخت

تعطیلات گذشته رو تو خونه موندم لب تاب رو هم از دفتر بردم خونه تا کار لایحه دفاعیه رو کامل کنم  روز شنبه هم جلسه دفاع داشتم . روز جمعه و شنبه احساس میکردم دیگه حالم از کار بهم میخوره اصلا دست و دلم به هیچ کاری نمیرفت روز شنبه که اصلا ذهنم گویی تعطیل بود حرکاتم به ربات شبیه شده بود با خودم میگفتم اصلا اینهمه کار برای چی هست ؟ حس زندگی هم نداشتم یاس و ناامیدی وحشتناک بر روحم حاکم شده بود.  جلسه دفاع که برگزار شد  تو جلسه کلی بحث داشتم. بعد از بیرون اومدن از جلسه گویی دنیا شکل زیباتری پیدا کرده بود تازه فهمیدم که مثل مادر خدابیامرزم از استرس کار دفاعیه به اون شکل دچار یاس شده بودم. مادرم هم همیشه وقتی مهمونی مهمی داشت و یا قرار بود خونه تکونی و یا مراسمی داشته باشه مریض میشد و....  

یا شاید این چند روز بدون چالش من رو اونهمه افسرده کرده بود و حالا بعد از چالش در جلسه حالم بهتر شده بود... 

از دیروز احساس میکنم عاشق کارم هستم و با خودم میگم خدایا شکرت به خاطر کاری که دارم و گاه ممکنه قدرش رو ندونم ... 

پیغام یک دوست

گاهی دلم خیلی میگیره یک جور حس تنهایی و غرق شدگی در کار .... دلم تنگ دوستان میشه و شاید کوتاهترین راه ، ارتباط با دوستان وبلاگی باشه .  سری به وبلاگ میزنم  به امید خوندن نظری از دوستی .....  اینبار که وبلاگ رو باز کردم تو نظرات چیزی نبود اما در پیغامها  پیغام آقا محمود رو دیدم که گله کرده بود چرا امکان نظر دادن رو برداشتم تعجب کردم  به تنظیمات برنامه سرزدم و دیدم بله به صورت پیش فرض غیر ممکن بودن نظر دادن بعد از سی روز تیک خورده .  اون تیک رو برداشتم .

آقا محمود عزیز ممنون که  به وبلاگم سرزدی و برام پیغام گذاشتی .

برنامه زیابی در بی بی سی

روز جمعه هست و تو این دو سه روز تعطیل لب تابم رو از دفتر آوردم که تو خونه رو یک لایحه دفاعیه بیمه کار کنم دیروز چند ساعتی کار کردم اما امروز اصلا دست ودلم به کار نمیره......

تو بی بی سی یک برنامه ای پخش میشه  یک فیلم آپارت در باره شعرهای معینی کرمانشاهی برنامه خیلی قشنگی هست  ای کاش زندگی همیشه به همین زیبایی بود و جز زیبایی چیزی نبود .

بسیار زیباست ..... اما در عین زیبایی انگار یک غم و یک اضطراب در پشت اون هست ... شاید به خاطر این هست که امروز از خونه بیرون نرفتم .....


ساغرم شکست ای ساقی

رفته ام زدست ای ساقی 

......

بر موج غم نشسته منم 

در زورق شکسته منم 

ای ناخدای عالم .....

......

چقدر زیبا ..........