من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

سال 1400

سالها در پی هم درگذرند . سال 1399 هم به پایان رسید با همه تلخ و شرینش و با همه ترس و اضطرابش از ویروسی کوچک به نام کرونا . و حالا ساده ترین چیزهای زندگی اجتماعی از ترس این ویروس به حسرت و آرزو تبدیل شده .

ما مشکلات بزرگتر رو پشت سر گذاشتیم و این هم حتما خواهد گذشت اما کاش یادمان باشد که قدر همدیگر را و دور هم بودنها را بیشتر بدانیم .

امیدوارم سال 1400 سال پایان سختیها و گشایش در همه مشکلات باشد .

برای همه مردم سالی پر خیر و برکت آرزو میکنم .


روز تاریخی بیست و نهم اسفند

آن‌جایی که حق در کار باشد، با هر قوه‌ ایی مخالفت می‌کنم. از همه‌چیز می‌گذرم، نه زن دارم، نه پسر دارم، نه دختر دارم، هیچ چیز ندارم... مگر وطنم را که در جلو چشمم دارم.

دکتر محمد مصدق

۲۹ اسفند ماه یکی از مهم‌ترین مناسبت‌هایِ تاریخیِ ایران زمین است. در این روز با تلاش‌هایِ دکتر محمد مصدق و هم‌سنگرانش نفت در ایران ملی شد. این واقعه در زمانِ خودش انقلابی بود و چراغِ راهِ بسیاری از ملت‌ها و سیاست‌مداران در راهِ مبارزه با استعمار...

تا جایی که حسنین هیکل، روزنامه‌نگارِ بزرگِ مصری و یارِ نزدیکِ جمال عبدالناصر در کتابِ خود به نامِ "بریدنِ دم شیر" این‌گونه از زبانِ جمال عبدالناصر، مصدق را توصیف می‌کند: وقتى کانالِ سوئز را ملى اعلام کردیم، گفتیم که دم شیر یعنی انگلیس را بریده‌ایم، اما قبل از ما گاندى با استقلالِ هند، یالِ شیر را کوتاه کرده بود و مصدق با ملى کردنِ نفتِ ایران، دندان‌هاىِ شیر را خُرد کرده بود و ما فقط دمِ شیری بی‌جان را بریدیم.

نامِ دکتر مصدق و یادِ او بخشی از تاریخِ حیات، استقلال و عظمتِ مردمِ ایران است.

یادش گرامی و راهش پررهرو باد

"برگرفته از کانال اندیشه آزادی" https://t.me/andishe_azady/55227


این پیام رو در وبلاگ دوستان دیدم گفتم به اشتراک بزارم .
پذیرفتن سرپرستی چنین بچه هایی باید لذت بخش باشه و البته حتما بسیار پرمسولیت

نمایشگاه نقاشی دختران پرورشگاهی است که چهارده نفر دختر بین ۳ تا ۹ ساله هستند و احتیاج به کمک مالی دارند.
 اگر کسی را تهران دارید لطفاً براش این پیام را بفرستید. لطفاً پوستر را در وبلاگ هاتون همین امروز به اشتراک بگذارید و دخترها رو خوشحال کنید!
زمان: یکشنبه 24 تا جمعه 29 اسفند
مکان:  تهران: چهار راه فرمانیه، مرکز خرید پارک سنتر فرمانیه
 از ساعت ده صبح تا هشت شب

اصلاح اشتباه یا مقاومت در مقابل پذیرفتن اشتباه

دو روزقبل  تا ساعت 9 شب درگیر اصلاحیه یک لیست حقوق بودم و قضیه از این قرار بود که لیست حقوق شرکتی که کارهای حسابداریش رو انجام میدم با توجه به جدول طبقه بندی مشاغل نیاز به اصلاح داشت .

 این شرکت یک شرکت پیمانکاری هست که به طور متوسط 50 نفر پرسنل داره که هر ماه کم و زیاد میشن واداره کار برای این لیست ایراد گرفته بود و گفته بود بهمن ماه رو اصلاح کنیم و براشون ببریم و من این کار رو انجام داده بودم و لیست رو برای پرداخت به شرکت مورد نظر ارسال کرده بود بعد با خودم فکر کردم که خوب مغایرت که فقط به لیست حقوق نبوده عیدی هم باید اصلاح بشه بخصوص که تعدادی از نفرات بودن که در ماههای قبل کار کرده بودن و رفته بودن و عیدیشون رو نگرفته بودن  من بعد از کنترل با جدول طبقه بندی مشاغل متوجه شدم لیست ایراداتی دارد و تصمیم گرفتم یک لیست اصلاحی هم برای عیدی تهیه کنم و بفرستم برای مدیر عامل اون شرکت تا برای پرداختش اقدام کنن و تهیه این لیست تا 9 شب طول کشید و نهایتا بعد از تکمیل براشون فرستادم .

روز بعد مدیر عامل مربوطه زنگ زده و میپرسه قضیه چی هست و براش توضیح دادم و میگم این اصلاحی عیدی هست بخصوص کسانی که طی سال خاتمه کار داشتن عیدیشون رو نگرفتن و... میگه خوب اونها که دیگه رفتن ومن میگم خوب من مسولیتم اعلام طلب اونها بوده و کارگر هستن و این مبالغ برای اونها اهمیت داره دیگه شما خود دانید .  می پرسه  کارمندتون این اشتباه رو کرده میگم نه خود من  ، میگه خوب چرا این اشتباه پیش اومده میگم خوب طبیعی هست اشتباه برای هر کسی ممکن هست پیش بیاد منتها بعضیها ممکنه اشتباه رو به روی خودشون نیارن و براشون مهم نباشه اشتباهشون رو اصلاح کنن اما من نمیتونم به روی خودم نیارم  و در نهایت طوری صحبت رو تموم میکنه که مشخصه تمایلی به پرداخت اون مبالغ نداره . کل اون مبلغ 15 میلیون تومن هست و من با خودم فکر میکنم که با توجه به درآمدی که اون شرکت داره این مبلغ بسیار بی ارزش هست اما حتی همین رو هم حاضر نیستن به کارگر بیچاره پرداخت کنن .

با خودم فکر میکنم ایکاش ما آدمها شهامت پذیرش اشتباهاتمون رو داشتیم و ایکاش به این باور میرسیدیم که به حق و حقوق دیگران احترام بگذاریم و همونطور که وقتی حقمون ضایع میشه برای احقاق حقمون تلاش میکنیم راضی به ضایع شدن حقوق دیگران نشیم .....

کرونا و دغدغه سفر

این روزها ی آخر سال و برای برنامه ریزی تعطیلات عید موندم  مردد که آیا مسافرت برم یانه با توجه به اطلاعیه ستاد کرونا و دادن مجوز سفر به تورها دلم میخواد با این تورها یک سفر برم. سفر به چابهار یا سفر به ارمنستان و از طرفی به خاطر کرونا مردد هستم که شاید بهتر باشه این کار رو نکنم  ولی واقعا سفر لازم هستم .

 فشار کاری این چند هفته اخیر و فشار محدودیتهای ناشی از کرونا به شدت من رو  افسرده کرده باید ببینم چه میکنم .