اومدم خانه ایرانی ملک آباد و بچه ها مشغول بسته بندی کیسه های ارزاق برای خانوادهای نیازمند هستند . مراسم کوچه گردان عاشق ...
با چه عشق و شوری مشغول کار هستند . دوتا از پسر بچه های تحت پوشش رو میبینم یک گوشه سالن نشستن و دارن با ورقهای کارتونها آدمک درست میکنن یکی ازاینها پسر بچه ای هست که کلکسیون بیماریهای مختلف هست سالها قبل پدر و مادرش رو از دست داده و با مادربزرگش زندگی میکنه یک عموی معتاد داره که همیشه اذیتش میکنه و بیماریهای مختلف مادرزادی داره و حالا هم گردنش به شدت متورم هست. از یکی از مددکارها میپرسم گلوی این بچه چرا اینطور هست و اون بغض میکنه و میگه بردیمش بیمارستان و گفتن باید نمونه برداری بشه احتمال سرطان غده لنفاوی هست و من بی اختیار چشمانم پر از اشک میشه...
در شگفتم از عجایب زندگی از تاثیر ژنها که اثرش تا نسلهای بعدی ادامه داره و.....
جهان بر پایه بیعدالتی بنا شده است، من شک ندارم در این مورد.
با سلام
خدا خودش کمک اش کند طفلک معصوم
آمین . با آرزوی سلامتی برای همه بیماران.
نمیدونم حکمت و عدالت و رحمت و این چیزا تکلیفش چیه
اینها توجیهاتی بوده که بشر برای آرامش وجدان خودش ساخته . باید بپذیریم که افکار و اعمال تک تک ما همه در هستی اثرگذار هست .
بغضم گرفت
به امید روزی که هیچ فقر و محرومیت و نابرابری وجود نداشته باشه