امروز مدیر عامل صدام کرده و با یک نوعی دلخوری اشاره به نامه رئیس فروش میکنه که در خواست 40میلیون وام کرده و میگه ایشون مطالباتش چقدر هست و اصلا چطور اینقدر وام درخواست کرده و...
حساب اون شخص رو بررسی کردم و میزان مطالباتش اعم از سنوات و پس انداز رو بهش گفتم و اون رفته تو فکر که با این درخواست چکار کنه و من بعد از اون به فکر رفتم که راستی من بعد از گذشت 8 سال هنوز به خودم اجازه ندادم درخواست وام انهم در این حجم از مدیر عامل داشته باشم و موندم که چه عاملی باعث شده ؟ غرور و ترس از نه شنیدن یا عزت نفس و اینکه فکر میکنم شرکت و مدیر عامل موظف نیستن همه مشکلات مارو پوشش بده ......
سلام صفا جان. یورولمایاسان آ یولداش
پدر جان همیشه میگفت از هیچ چی خجالت نکشین. شما بخواین حتی اگه نه شنیدین.
بله قبول دارم باید اینطور بود . ولی برای من سخته .
چرا ؟
خب وام را پس می دهی فکر می کنم داری اشتباه می کن
مدیر عامل هم که از جیبش نمی خواد بدهد
خوب یکی از عمده دلایلش شاید همین نه شنیدن باشه چون من میبینم که مدیر عامل در مقابل درخواستها اگر هم موافقت کنه با اکراه خاصی این کار رو انجام میده و من هم پیش خودم میگم حالا اگر درخواست کنم فکر میکنه دارم فرصت طلبی میکنم و.... البته تو کارخونه ما مدبر عامل مالک هم هست و درواقع وام رو از جیبش میده ...