من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و مشغله زیاد

مدت زیادی هست به دلیل مشغله کاری فرصت نکردم مطلبی بنویسم . دلم برای وبلاگ تنگ شده بود همینطور تو مسیر رفت و آمد موضوعات مختلف به ذهنم می‌رسید که متاسفانه فرصت نوشتن پیدا نمی کردم و بعد فراموش میشد. 

نظرات 4 + ارسال نظر
رهگذر شنبه 12 شهریور 1401 ساعت 12:17

سلام
کار شما درست است اگه برنامه لی در زندگی آدم نداشته باشد افسرده می شود و هم بیماری سراغش می آید
پسر خدمتش کجاست همان کرج است ؟

ممنون از شما .بله پسر سرباز ما هم در کرج خدمت میکند.

رهگذر سه‌شنبه 8 شهریور 1401 ساعت 16:03

سلام
می آمدم و دست خالی بر می گشتم
یعنی کار کار کار کار
هنوز بعد بازنشسته گی هم دست از سرت بر نمی دارد
ازپسرها چه خبر ؟

سلام برادر گرامی . واااای نمیتونم کار رو ول کنم از بیکاری می ترسم . می ترسم دچار افسردگی بشم . خیلی وقت ها یاد شما میفتم که نوشته بودید یکبار تصمیم گرفتید و کار رو تعطیل گردید. من هنوز نتونستم
پسرها هم خوبن پسر بزرگه که کارمنده و کوچیکه هم مشغول گذراندن سربازی هست.

مهربانو شنبه 5 شهریور 1401 ساعت 15:47 http://baranbahari52.blogsky.com/

حیییف که از خوندنش محروم شدیم

قربون محبتت عزیزم .

نسرین شنبه 5 شهریور 1401 ساعت 01:35 https://yakroozeno.blogsky.com/

برای منهم پیش میاد. مطلب خوبی میاد تو ذهنم اما زمانی که وقت می کنم بنویسمش یادم رفته

کاش آدم بلافاصله بنویسه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد