من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

نگرانی های این روزهای من

این روزها برام پر از استرس داره میگذره . همه چیز انگار دست در دست هم دادن برای ایجاد آشوب ذهنی ...

به هم ریختگی کارها . بی نظمی حاکم بر کارهای شرکتهایی  که کار حسابداری اونها رو انجام میدم و همه کارهاشون رو میزارن لحظه های آخر و این عجله ناشی از فرصت کم موجب استرس میشه و این استرس هم خطاهای کار رو بالا میبره و من بعد از سالها هنوز نتونستم اونها رو متقائد کنم که زودتر اطلاعاتشون رو اعلام کنن .

علاوه بر مشکلات کاری شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه هم فشار روحی و روانی رو بیشتر کرده . کامل میشه دید که  فقر روز به روز داره بیشتر میشه . یاس و ناامیدی از آینده تو هر جمعی در صحبت ها موج میزنه .

 با دیدن و شنیدن خبرهای اتفاقاتی که در افغانستان داره میوفته تنم می لرزه و بعد با خودم میگم این اتفاقات که چیز غریبی نیست کاملا آشنا هست مگر خود ما همین شرایط رو نداشتیم . همین الان مگه مردم ما در ابراز عقیده آزاد هستن و انواع محدودیت‌ها برای زنها مگه وضع نشده .... هنوز صدا و سیما  آلات موسیقی رو نمایش نمیده ، هنوز تک صدایی آواز زنان ممنوع هست و....

لحظه ای دراوج ناامیدی همه چیز رو سیاه میبینم و بعد به خودم نهیب میزنم که حواست باشه  انسان با امید زنده هست . مسیر رشد و تعالی مسیر همواری نیست و باید در مقابل سختی‌ها و مشکلات صبوربود . و این صبر ، بردباری و آگاهی هست که آینده رو می سازه.


نظرات 3 + ارسال نظر
رهگذر پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 20:14

جناب ریولی
اینجاست که باید در آمد ها تقسیم بشود
تا همه یکسان در زحمت باشند

رهگذر پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 09:20

سلام
من هم از بی نظمی دل خوشی ندارم
چند شب پیش قرار بود مسجد محل بعد از نماز عشا فیلم منصور را به نمایش بگذارد
آنهم ساعت شش و پنج دقیقه
ساعت شش و پنج دقیقه در سالن نمایش بودم
که در حال پخش آموزش قرآن بود
تا شش و ربع طول کشید
بعد یلمی از فعالیت های بسیج گذاشتند تا نزدیک شش و نیم طول کشید
بعد حاجی آقا تریبون را بدست گرفت شد نزدیک هفت
من هم قرار بود ساعت هشت جایی باشم
بالاخره فیلم شروع شد در سالنی که کیپ تا کیپ آدم نشسته بود و بچه ها هم در آغوش والدین خود بودند
تهویه هم نبود فقط یک درب در انتهای سالن باز بود
بالاخره فیلم را نصفه نیمه رها کردم تا به قرارم برسم
اگر در ابتدا برنامه را اعلام می کردند
من با تغییر کوچک می توانستم از ساعت هفت ببعد تمام فیلم را بنگرم

واقعا بی نظمی عذاب آور هست .
من هنوز از حضور در چنین مراسم و تجمع هایی میترسم . هنوز کرونا تموم نشده ها ...

ربولی حسن کور چهارشنبه 3 آذر 1400 ساعت 19:04 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
هربار که میرم خرید و کارت می کشم از بالا رفتن قیمتها حیرت میکنم و بعد میگم حالا خوبه درآمد ما از خیلی از مردم بیشتره. یعنی بقیه چکار میکنن؟

واقعا شرایط سختی شده بخصوص برای خانواده هایی که درآمدشان پایینه مستأجر هستن و فقط یک نفرشون کار می‌کنه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد