من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

سهل انگاریهای پسرم

هفته گذشته پسرکوچکم که دانشجو هست امتحان داشت و با توجه به اینکه در طول ترم هیچکدوم از کلاسهاش رو شرکت نکرده بود حالا مستأصل بود که چه کار کنه . به هر بدبختی بود امتحانات رو داد و دوسه روز گذشته هم اصلا از خونه بیرون  نرفت و مشغول نوشتن تحقیق برای یکی از درسهاش بود و من خوشحال  بودم که حداقل امتحانش رو  داره میده  چون ترم قبلش  رو هم  حذف کرده بود .و حالا متوجه شدم که استادش  نمره درس مهم مقاومت مصالح رو به دلیل  عدم شرکتش در کلاس(آنلاین) صفر رد کرده و این دو سه روز رو برای این داره تحقیق درس اخلاق رو اینهمه وقت می‌زاره بلکه با نمره بالا گرفتن از این بتونه جلو مشروط شدنش رو بگیره و از اون بدتر تازه فهمیدم که ترم یک و دو رو پشت سر هم مشروط شده بوده و مشروط شدن این ترم  به معنی اخراج شدنش هست. 

 با فهمیدن اینها انگار دنیا روی سرم آوار شده بود بغض کرده بودم و بی اختیار اشکم سرازیر میشد. بهشون میگم من زندگیم رو فدای این کردم که شما آیندتون تباه نشه اما شما هیچکدوم به فکر خودتون نیستین و درستون رو اصلا جدی نگرفتین .  بخصوص که این کوچیکه بسیار با هوش و با استعداد بود و تو مدرسه کلی رتبه و مقام آورده بود اما حالا با سهل انگاری ها داره آینده خودش رو به باد میده و پسر بزرگم هم که خیلی اهل درس نبود و دانشگاه رو نیمه کاره رها کرد اما هیچوقت بیکار نبوده و حالا هم حسابدار هست اما این من رو راضی نمیکنه حسابدار دیپلمه هیچوقت از یک کارمند ساده بالاتر نمیره  . 

 این چند روز ذهنم شدیداً درگیره با خودم میگم  تو تربیت بچه ها کجای کارم اشتباه بوده و چرا  پسرم با اینهمه هوش و استعداد  اینقدر سهل انگاره و هیچ کارش رو جدی پیگیری نمیکنه   همه زندگیش شده گیم و بازیهای آنلاین ...

بهش میگم ایمیل استادت رو بده من ازش  خواهش کنم نمره رو صفر رد نکنه اینطوری آینده تو نابود میشه و اون میگه فایده نداره  قبول نمیکنه و من موندم که چه کنم  و از طرفی هم میگم به هر حال تاوان تنبلی و درس نخوندن رو هم باید بده . 

شاید اصلا بهتر هست اینطور بشه . بره سربازی و یکم سختی بکشه بلکه سر عقل بیاد .

خلاصه این روزها خیلی نگرانم . 

تا این بچه ها مستقل بشن و سرو سامون بگیرن پوست من باید کنده بشه . کاش میتونستم کمی بی خیال باشم .

نظرات 7 + ارسال نظر
یاسمن چهارشنبه 10 آذر 1400 ساعت 13:06

به خدا بسپرید و توکل کنید، خیلیا ازین گرفتاری ها دارن. برادر من هم تا سر حد اخراج رفت اما درسش رو تموم کرد. بعد ده سال نشست دوباره یه رشته دیگه خوند. شاید اگه همون موقع اخراج میشد مسیر بهتری پیش رو داشت.

بله باید توکل به خدا کرد . از بعضی افکار باید خودمون رو رها کنیم . وقتی ماری از دستمون برنمیاد بهتره بسپاریم به گذر زمان . انشااله خدا خودش گشایشی ایجاد کنه .

س.ر پنج‌شنبه 31 تیر 1400 ساعت 05:30 http://midlifecrisis.blogfa.com

سلام صفای عزیز،
راستش به نظرم نباید خودت رو سرزنش کنی. پسرت الان بزرگسال هست، و تو نمیتونی مجبورش کنی کاری بکنه، حتی ممکنه لج کنه. درسته فرزند عزیزه، ولی متاسفانه ماها باید قبول کنیم نمیتونیم زندگی عزیزانمون رو تغییر بدیم، و گاهی باید تاوان انتخاباتشون رو بدن. و این با حمایت متفاوته، اگر تصمیم به تغییر درست گرفتن میتونیم حمایت کنیم، یا حرف بزنیم و راه حل برای مشکلات پیدا کنیم باهم، ولی حتی برای اون هم، خود فرد باید بخواد. وقتی سرزنش کنی، فقط ممکنه ازت دور شه و یا پنهان کنه. خودش باید به جایی برسه که بخواد زندگی رو جدی بگیره. شاید زمانش باشه که در مسیولیت های زندگی و مخارج شریک باشه. البته، اینها پیشنهاد هست. وگرنه، شرایط رو خودت بهتر میدونی تا من یا هر فرد دیگه ای. فقط خواهشا خودت رو بابت تصمیمات اشتباه پسرت در بزرگسالی، سرزنش نکن. و به خودت بابت تمام زحماتت آفرین بگو

ممنون دوست عزیز پیامتون دلگرمی خاصی به من داد . بله الان دیگه بچه هام هیچکدوم سنشون کم نیست هر دو بزرگسال هستن و باید مسولیت تصمیماتشون رو بپذیرند ولی ای کاش هوشمندانه تصمیم بگیرن . البته خطا هم اجتناب ناپذیر هست امیدوارم همه جوونها عاقبت بخیر بشن .

محمود شنبه 19 تیر 1400 ساعت 08:03 https://virgool.io/@mnoaein

آقا من از بازیهای مجازی متنفرم . یعنی انگار یه مقداری هم بی منطق از بازی بدم میاد . حسم بهشون مثل اعتیاد به مواد مخدره از دنیا جدات می کنه و به اوهام میسپاره آدم را

بله واقعا موافقم . یک جور اعتیاد مدرن هست .

سهیلا جمعه 18 تیر 1400 ساعت 13:12 http://Nanehadi.blogsky.com

ای داد.چی بگم صفا جان.ولشون کن تا خودشون راه زندگی رو پیدا کنن.بالاخره یا جایی باید سرشون به سنگ بخوره.

بله باید سرشون به سنگ بخوره ولی خودت هم می‌دونی پذیرش این راه حل کار آسانی نیست . اینکه فکر کنی اینهمه زحمت کشیدی که بچه ها درست تربیت بشن و حالا مجبور بشی بگی باید بزارم سرش به سنگ بخوره تا بفهمه ، تصمیم دردناکی هست . ولی نهایتا میبینم چاره ای نیست و راه حل بهتری وجود ندارد .

مهربانو چهارشنبه 16 تیر 1400 ساعت 15:17 http://baranbahari52.blogsky.com/

صفا جون خیلی متاسفم و احساست رو کاملا درک میکنم
متاسفانه نسل خوبی تربیت نکردیم هرچند که همه ش هم ما مقصر نبودیم، گاهی فکر میکنم چهل ساله که دارن روی بچه های ما مهندسی شده کار میکنند که به فناشون بدن. افرادی متوقع، تنبل و مغلطه کار .
اشتباه کردیم از اول مسئولیت های مهم روی دوششون نذاشتیم و به اصطلاح نذاشتیم اب تو دلشون تکون بخوره و متاسفانه با دنیای واقعی رو به رو نشدن
به هر حال دیگه خیلی اتفاق ها افتاده و الان در مورد تو و پسرا وقت این چیزا نیست
درمورد موضوع دانشگاهش من فقط با قسمت عدم مسئولیت پذیریش مشکل دارم وگرنه دانشگاه اش دهن سوزی برای کسب درامد تو این مملکت .
یه حرفه ی درست و درمون یادبگیره درسته ولی باید درمورد اون هم احساس مسئولیت کنه .
پس شاید بهتره بسپری دست سرنوشت و هیچ تلاشی نکنی براش
یا مشروط نمیشه ولی درس میگیره و از این ببعد درست میره جلو
یا مشروط میشه و میره سربازی که امیدوارم بفهمه اشتباه کرده و عبرت بگیره
داشگاهی که ورودی هاش با سوالای لو رفته تامین بشه دیگه مفت گرونه
یکمی سرویس دادن هات رو کم کن عزیزم

بله سرویس دادن ها رو دارم کم میکنم . مثلا یکدوره ای این پسرم اومد دفتر و ثبت اسناد رو یاد گرفت و خوب انجام داد و من هم بهش حقوق دادم بعد گفت دیگه نمیاد و من گفتم اگر نیاد از پول تو جیبی هم خبری نیست باید کار کنه و خرج خودش رو دربیاره و تا الان هم روی حرفم موندم و اون هم با انجام کارهای اداری به صورت پارت تایم برای شرکت خواهرم فعلا داره اموراتش رو میگذرونه .

رهگذر دوشنبه 14 تیر 1400 ساعت 22:48

با درود
درس فقط به درد بالا رفتن عقل و شعور می خورد
وگرنه دیگه از درس خوندن نون در نمی آید
بهتره یک فن یادبگیره
بعدش هم بره کانادا

نمی‌دونم خودش هم تکلیفش رو نمیدونه . امیدوارم خدا یک راه درست در مقابلش قرار بده .

ربولی حسن کور یکشنبه 13 تیر 1400 ساعت 21:59 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
مگه کلاسهاشون غیرحضوری نبودن؟

بله همون غیر حضوری ها رو ( آنلاین ) هم شرکت نکردن .و ترجیح داد تا ظهر بخوابه و شب تا صبح سر کامپیوتر و بازی آنلاین باشه می‌گفت اینطوری اصلا درس رو نمی‌فهمم استاد نمیتونه درست درس بده یا اینکه میگه همه الکی اعلام حضور میکنن و میرن به کارهای دیگرشون میرسن این که نشد کلاس .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد