من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

فقری که داره بیداد میکنه

دیروز صبح موقع رفتن به دفتر  متوجه خانم چادری شدم که در پیاده رو کنار سطل زباله بزرگی ایستاده بود و اطراف رو نگاه میکرد فکر کردم شاید میخواد از سطل زباله چیزی برداره سرم رو پایین انداختم و از کنارش رد شدم . سر خیابون برگشتم نگاهی به پشت سرم انداختم و دیدم بله رفته سر سطل زباله و من مردد مونده بودم که برگردم و بپرسم ببینم کمکی میتونم بکنم یا نه که دیدم رفت .  عذاب وجدان گرفته بودم   که کاش ازش پرسیده بودم کمکی میتونم بکنم.  سوار تاکسی شدم و همینطور ذهنم بهم ریخته بود.  کنار دفتر رفتم از سوپر مارکت خرید کنم موقع تحویل سفارشم فروشنده پرسید چی شده امروز انگار حالتون خوش نیست و من مونده بودم که اون از پشت ماسک و عینک من چطور متوجه حالم  شد و بی اختیار بغض کردم و اشکم سرازیر شد و تعریف کردم که شاهد چه ماجرایی بودم و اون با آرامش تمام گفت به هر حال هرکسی یک قسمتی داره و نباید ناراحت بشید .....

با خودم فکر میکنم راستی ما انقلاب کردیم که دیگه شاهد چنین صحنه هایی نباشیم انقلاب کردیم که فاصله بین فقیر و غنی کم شه انقلاب کردیم که عدالت برقرار بشه انقلاب کردیم که .......

به کدوم یک از اهداف رسیدیم ؟ کجای کار اشتباه کردیم ؟به کدام سو داریم میریم ؟ به کدام روزنه امید دلخوش باشیم .....

دلم خیلی پرهست خیلی نگرانم  به کجا داریم میریم ؟؟؟

نمیخوام ناامید باشم ولی چکار باید کرد ؟؟؟

مسولین که خودشون رو به خواب زدن و هیچ امیدی بهشون نیست ...

نظرات 7 + ارسال نظر
نسرین دوشنبه 28 مهر 1399 ساعت 00:10 https://yakroozeno.blogsky.com/

مردم ایران اعتماد کردند، مشکل از اون طرف دیگه هست که این اعتماد رو پامال و سرکوب کردن. شرمشون باد
صفای گرامی،
اونا خودشونو به خواب نزدن، وجدان ندارند وگرنه کور و کر که نیستن تا بدونن مردم به چه روزی افتادند.
مردم انقلاب کنند یا نه، دولتی که سر کاره باید مسیولیت پذیر باشه نه فقط جیبای خودش و اطرافیانشو پر کنه.

کاملا درسته نسرین عزیز اگر ذره ای وجدان داشتن الان شرایط مردم اینطور نبود.
وقتی به مالزی و سنگاپور فکر میکنم میبینم رشد اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم یک کشور کار غیر ممکنی نیست ...

V شنبه 26 مهر 1399 ساعت 08:06

ببخشید اما مگر شما انقلاب کردید؟؟؟
من وب شما رو خوندم کلا در مورد مجاهدین زیاد میخونم اما فک نکنم شما کار خاصی برای این انقلاب کرده باشین، منظورم از شما مجاهدین خلق هستند شماها اوایل انقلاب ، به بدترین وجه ممکن تفرقه افکنی می کردید.

در ضمن مذاکره ای در کار نیست ،فقط قیام عاشورایی.
منم مثل بقیه واقعا تحت فشار مالی هستم شدیدا اما مثل مردم عربستان و ... تن به ذلت نمیدم .عراق هم اگر تن به ذلت نده حداقل یه استقلالی میداشت و سربازای آمریکایی به بهانه تفتیش ناموس عراقی رو دستمالی نمی کردند.
ان شاءالله خدا به بعضی از مسوولین کشور بصیرت بده.

آقا یا خانم محترم با پیش داوری و عجولانه خوندی و اظهار نظر کردی .
به قول خودتون تفرقه افکنی مربوط به بعد ار انقلاب هست و به قبل از انقلاب ربطی نداره . در ضمن مگر من گفتم مجاهدین انقلاب کردن که شما به مجاهدین اشاره کردین من گفتم ما انقلاب کردیم ما یعنی همه مردم از هر طیف و عقیده ای همون سیل مردمی که در خیابانها حضور داشتن همون سیل مردمی که در سال 57 در کوچه و خیابانهای همه شهرهای ایران کشته شدن و شعار ازادی و استقلا ل و جمهوری اسلامی رو سر دادن .
گفتین مذاکره ای در کار نیست چرا فکر میکنید مجازید برای همه مردم تصمیم بگیرید . رفراندم یک اصل قانون اساسی هست آیا بهتر نیست این موضوع رو به نتیجه رفراندم موکول کرد .
لحن بیان شما خوارج رو در ذهن من تداعی میکنه . دو آتشه های خشک مقدسی که تک بعدی و دگم حتی مقابل قرآن ناطق حضرت علی ایستادن و زیر بار هیچ منطقی نمیرفتن شما از اسلام اون بخشی رو میپذیری که با خواست خودت منطبق باشه. فراموش نکن در اسلام هم قیام عاشورایی امام حسین هست هم صلح امام حسن هم تقیه و سکوت سالها ی طولانی امام علی . فقط باید اگاهی داشت و بدور از خودخواهی شرایط رو درست تشخیص داد.
استبداد از همین طرز فکر مشابه دیدگاه شما شروع میشه که فکر میکنید عقیده خودتون رو باید به همه تحمیل کنید بدون اینکه توجه کنید که ایران بیش از 80 میلیون جمعیت داره که نظرشون مهم هست و ممکن هست با نظر شما موافق نباشن ....

شادی چهارشنبه 23 مهر 1399 ساعت 14:32 http://setarehshadi.blogsky.com/

چند روز پیش من برای کاری بانکی از ونک تا چهارراه نیایش در خیابان ولیعصر پیاده رفتم توی مسیر بیش از دو سه مورد دیدم که انسانهای شریف و با ظاهری آبرومند با چشمانشان باغچه‌های کنار پیاده‌رو را می‌کاوند و گاهی با دیدن چیزی آهسته خیز برمی‌دارند برای برداشتن....قبلا این موارد خیلی کمتر بود ولی واقعا متاسف شدم از اینکه مردمم اینگونه مستاصل شده‌اند و افسوس که آنان که باید کاری کنند بسیار وقیحانه منفعل هستند و انتظار استقامت هم دارند

واقعا فقر خیلی بیشتر شده و مسولین هم به فکر درست کردن این شرایط نیستند. گاه فکر میکنم وقتی خود مسولین در رفاه مطلق هستن اصلا براشون فقر مردم قابل درک نیست . و اصلا براشون اهمیت نداره . وگویی هر کدام بتوانند بیشتر اختلاس کنند احساس بهتری پیدا می کنند...

اعظم 46 دوشنبه 21 مهر 1399 ساعت 15:08

خدا کنه یه إدم دلسوز کار بلد بیاد اوضاع رو جمع وجور کنه متاسفانه مسئولان اتوبوسی میان گله ایی میرن این وسط جیب یه عده پر وجیب ملت خالی

امیدوارم .و این کار غیر ممکن نیست . فقط باید کسی پیدا بشه که واقعا دلش برای کشور و مردم بسوزه .

محمود یکشنبه 20 مهر 1399 ساعت 09:55

سلام
اگر در معادلات جهانی قدرت تصمیم باشه همون کاری که با عراق کردن با ما هم بکنن روزهای بسیار سختی را خواهیم دید .

خوش آمدین دوست قدیمی با دیدن پیامتون خیلی خوشحال شدم .
واقعا تصورش هم وحشتناکه که همون برنامه عراق برای ما هم اجرا بشه . امیدوارم مسولین به مصالح عموم مردم فکر کنن و با مذاکره عزتمندانه از اتفاقات ناگوار جلوگیری کنن...

مهربانو پنج‌شنبه 17 مهر 1399 ساعت 10:36 http://baranbahari52.blogsky.com/

چی فکر می کردیم و چی شد

واقعا . این جمله دایم تو ذهن من تکرار میشه که چی میخواستیم و چی شد ...

سهیلا چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت 17:54 http://Nanehadi.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد