من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

کرونا و استرسهای اون

این روزها ویروس کرونا و نگرانیهای ناشی از اون زندگی همه رو تحت اشعاع قرار داده من همچنان دفتر میرم اما پیاده میرم و میام و همه نکات بهداشتی رو رعایت میکنم دائم در حال شستن دستها و ضدعفونی کردن همه سطوح هستم اما گاه انقدر دچار وسواس میشم احساس میکنم تب دارم  با دماسنج تبم رو میگیرم میبینم 36 و حداکثر 36.5 هست گاه فکرمیکنم تنگی نفس دارم و خودم رو تست میکنم نفسم رو حبس میکنم و بعد از چند ثانیه نفسم رو با شدت بیرون میدم و سرفه نمیکنم ...

این وسواسها آزار دهنده هست .

خواهرم زنگ زده و میگه از خونه بیرون نمیرن و دعوام میکنه که چرا همچنان دفتر  میرم و من میگم آخه نمیشه همه چیز رو تعطیل کرد ... 

امیدوارم هر چه  زودتر این دوران سپری شه.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهربانو شنبه 17 اسفند 1398 ساعت 08:54 http://baranbahari52.blogsky.com/

همه می ترسیم .. ترس برای بقای بشر الزامیه تا بتونه خودش رو محافظت کنه ولی از حد که بگذره میشه وسواس فکری و در این مورد به وسواس جسمی هم مبدل میشه .. همه مون ترسیدیم منم هیچوقت تو زندگیم ادم حساسی نبودم .. قبل از این ماجراها هم خیلی از دوستانم که میرسیدن اداره اول میرفتن دستاشونو می شستن و بعد شروع می کردن ولی من لزومی احساس نمی کردم تو ماشین خودم بودم و رسیده بودم اداره و اصلا در تصورم نبود که اگر دگمه ی اسانسور رو زدم الان نباید با همون دست صبحانه بخورم . در طول روز به واسطه ی دستشویی رفتن دستامو می شستم و اگر زونکن ها رو دست زده بودم .
اما حالا وضع فرق کرده منم هی می شورم، می شورم و باز هم می شورم .. ببین اون طفلکا که قبلن بهداشتی بودن الان به چه وضعی دچار شدن.
هیچ راهی نداره جز فکر کردن و عمل کردن.. به دوستام میگم شما که به پیاده روی عادت داشتید بازم انجام بدید .. نترسید تو یه محیط خلوت برید قدم بزنید و برگردید باور کنید یکمی بشینید به راه های انتقا فکر کنید از خیلی چیزا دیگه نمی ترسید .

دقیقا ترس بیجا نباید داشت یک موضوع کاملا علمی هست باید راههای انتقالش و راهکار پیشگیری از اون رو کامل بشناسیم و واقعبینانه برخورد کنیم .

رهگذر پنج‌شنبه 15 اسفند 1398 ساعت 08:50

سلام
وسواس بین مردم بی داد می کنه من هم مثل شما شده ام
کسی بودم وقتی از دستم خوراکی می افتاد فوتش می کردم و می خوردم
حالا نون که می خرم پول را با اکرا می دهم و با اکرا بقیه اش را می گیرم احساس می کنم کرونایی در همه جا به من زل زده
در زمان سربازی در جهرم زلزله زیاد می آمد من دچار ترس شدم به طوریکه از تنها بودن هم می ترسیدم دستشویی جرأت نمی کردم شبانه بروم
پس باید بر غلبه بر ترس کاری می کردم
نگهبانی ها مناطق ترسناک و مخروبه به دادم رسید و پس از مدتی ترس از بین رفت به طوریکه بعد ها نیمه شب از مسیری که یک قبرستان قدیمی بود رد می شدم تا محل کارم برسم
البته الان تجمعات را ترک نکرده ام نماز جماعت برقرار است ولی خیلی سوت و کور شده

بله همه دچار وسواس شدیم . انشااله که این مسئله هم زودتر تموم بشه . انگار مشکلات رنگارنگ صف ایستادن تو این مملکت و به ترتیب خودشون رو نشون میدن .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد