من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

مشکل من با پسرم

پسر کوچک من 22 سالشه . دانشجو هست خیلی خوش اخلاقه و روحیه  آرامی داره تو کارهای خونه کمک میکنه بسیار مودب هست   اما مشکل بزرگی که داره اینه که شبها دیر میاد خونه یا در گیم نت مشغول بازیهای آنلاین و گروهی هست یا با دوستاش در پارک مشغول پاسور بازی . اصلا احساس خوبی نسبت به این کارهاش ندارم همیشه نگرانم و همیشه سر این موضوع باهاش درگیرم  ذهنم به شدت درگیر این موضوع هست و نمیدونم چطور مانعش بشم . حس خوبی نسبت به اینهمه وابستگی به بازیهای کامپیوتری ندارم به نظرم این هم خودش اعتیاد هست  یک اعتیاد مدرن   و.. . گاه میگم ول کن اون 22 سالش هست و دیگه بچه نیست خودش باید راهش رو پیدا کنه ...

اگه تجربه ای دارین که میتونه کمکم کنه ممنون میشم بنویسید . 

به نظرتون با جوونها چطور باید برخورد کرد اینکه بهشون بگیم دیگه بزرگ شدن و باید از نظر مالی  مستقل باشن  و مستقل زندگی کنن عیبی داره ؟