من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

سفر نخجوان

برای این تعطیلات  برنامه گذاشته بودم بیام آذربایجان چند روزی در روستای پدری باشم و به دنبال جا برای بومگردی هم باشم .و حالا یک جایی رو  قرار هست فردا برم ببینم .

تو این سفر برادرم و خانمش هم همراهم هستن و تصمیم گرفتیم یک سر به نخجوان بزنیم با توجه به نزدیک بودن روستای ما به مرزجلفا  یک روزه میشه به نخجوان رفت و برگشت .

صبح بیدار شدیم صبحانه رو خوردیم و به سمت جلفا حرکت کردیم .یک ساعت بعد به جلفا رسیدیم ماشین رو تو پارکینگ بازارچه روسها گذاشتیم و رفتیم از صرافی ارز بخریم . پول رایج نخجوان منات هست و هر منات ششهزارو خورده ای تومن بودبا توجه به اطلاعاتی که د رباره کرایه تاکسی و هزینه خورد و خوراک گرفته بودیم حدود 300 منات باید می گرفتیم تو صرافی فروشنده از دستگاه پوزش کارت نمکشه و یک شماره کارت دیگه داده میگه با موبایلتون یا از دستگاه خودپرداز برین این مبلغ رو واریز کنید برادرم میخواد پول رو جابجا کنه نمیذارم میگم چرابا دستگاه پوز اینکار رو نمیکنید و برادرم میگه چه فرقی میکنه براش توضیح دادم که اینکار میتونه یک کار پولشویی باشه شاید با این انتقال یک کار قاچاق انجام بشه و شماره کارت تو هم تو این نقل و انتقال درگیر میشه و...از اون صرافی بیرون اومدیم و رفتیم یک صرافی دیگه و با طی مراحل قانونی  منات خریدیم و بعد از بانک ملی مبلغ 230 هزار تومن برای هر نفر عوارض خروج دادیم البته عوارض خروج من 330 هزار تومن شد چون بار دوم سفرم به خارج از کشور بود رفتیم به سمت در خروجی مرز وبعد از گذشتن از بازرسیهای بخش گمرک ایران وارد قسمت نخجوان شدیم و  با دادن  نفری 3 منات برای ویزا و بعد از کنترل پاسپورتها وارد نخجوان شدیم تاکسی های اونجا هم مثل ایران زرد رنگ بودن مسیر از مرز تا خود نخجوان 40 کیلومتر هست و کرایه هر نفر 3 منات یک تاکسی  قرار شد با 12  منات ما سه نفر رو ببره راننده خوش صحبتی بود و با توجه به اینکه اونها هم تورک هستن به راحتی با برادرم و  من گرم صحبت شد   سر راه جلوی یک فروشگاه پیاده شده و برای هر کدوممون یک بطری آب گرفت و بعد طی مقداری از راه گفت که غار اصحاب کهف سر راه هست و میتونه ما رو ببره اونجا قبول کردیم و به دیدن غار اصحاب کهف رفتیم اونجا یک مکان زیارتی هست که اهالی نخجوان نذورات و قربانیهاشون رو اونجا میارن  در طی مسیر قانونمندی رانندگی تو نخجوان جالب توجه بود ضمنا در کل مسیر ما هیچ زباله ای در اطراف خیابان یا در مسیر زیارتگاه ندیدیم . غار اصحاب کهف در دل کوهی صخره ای قراد داشت و کل مسیر سنگفرش و پلکانی ساخته شده بود که نیمکتهایی هم برای استراحت در کنار مسیر گذاشته شده بود ....

ادامه سفرنامه انشااله در قسمت بعد ...


نظرات 2 + ارسال نظر
مهربانو چهارشنبه 8 آبان 1398 ساعت 09:19 http://baranbahari52.blogsky.com/

فکر کن پول ما چقدر بی ارزش شده
هیچ جای دنیا فرهنگ زشت زباله ریختن و رانندگی بد رو ندارن انگار

بله در خارج از کشور برای پول ما به اندازه یک کاغذ پاره هم ارزش قایل نیستن .

سهیلا دوشنبه 6 آبان 1398 ساعت 17:28 http://Nanehadi.blogsky.com

چه جالب.بقیه اش؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد