من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

اضطراب پدر شدن یک همکار

یکی از همکارهای خیلی جوون  که تازه تو کارخونه ما استخدام شده و در شرف پدر شدن هم هست هفته گذشته مراجعه کرد برای گرفتن معرفینامه بیمه تکمیلی برای بستری شدن خانمش. گفت که بچه اولشون هست و با توجه به اینکه سه ماه بیشتر نبود که استخدام شده و برای معرفینامه زایمان باید 6 ماه سابقه بیمه تکمیلی داشته باشه در نتیجه نمیشد کاری براش کرد. خیلی مضطرب بود و وقتی فهمید نمیتونیم کاری بکنیم میگفت وای دیگه داره گریه ام میگیره.  راهنماییش کردم که فرم وام اضطراری  پر کنه و قول دادم سعی میکنم کمکش کنم . تو کمیته وام هم موافقت اعضا کمیته رو گرفتم و قرار شد بعد از یکی دو روز  برای گرفتن وام مراجعه کرده بینهایت  هول بود . به یاد به دنیا اومدن بچه اولم کورش افتادم که دستمون خالی بود و امیر نتونسته بود از کارفرماش پولی بگیره من بستری شدم و اون اطاقی خصوصی در بیمارستان خصوصی انتخاب کرده بود و بیرون از بیمارستان به این در و اون درزده بود و پول جور کرده بود تازه با توجه به کمبود سرم در بیمارستان ، از بازار آزاد چند تا سرم تهیه کرده بود و داده بود به پرستار بخش تا برای بیماران دیگه هم استفاده کنن  روزی که قرار بود ترخیص بشم به مادرم که تو بیمارستان همراهم بود گفتم با امیر بره صندوق و اگر امیر پول کم داشت بهش بده و خوشبختانه نیاز نشده بود و امیر تونسته بود لحظات آخر از صاحبکارش پول بگیره با یاداوری اون روزها بی اختیار اشک تو چشمهام جمع شد ..... و اون همکارمون پس از گرفتن چک وامش در حالیکه سر از پا نمیشناخت میگفت اونقدر هول بوده یادش رفته کارت شناسایی با خودش بیاره و قرار شد کارپردازمون چک رو نقد کنه و بده بهش  به شوخی بهش میگم چیه اینقدر هولی حالا این بچه به دنیا میاد و اونقدر اذیتت میکنه که پشیمون میشی از اینهمه اشتیاق برای پدر شدن . میخنده و با کارپرداز میرن بیرون تا چک رو نقد کنن و من نگرانم که نکنه پولهاش رو گم کنه .....

نظرات 7 + ارسال نظر
محمود سه‌شنبه 27 آذر 1397 ساعت 00:07

نظر اوزاخلاردان نظر منطقی هست .امان از این منطق .زندگی را زشت وبی روح میکنه

البته همیشه هم اینطوور نیست که زندگی رو زشت و بی روح کنه ولی خوب تو منطق دیگه احساسات حرف اول رو نمی زنه

محمود سه‌شنبه 27 آذر 1397 ساعت 00:04

چه پست خوبی بود

ممنون

مه نیک سه‌شنبه 30 شهریور 1395 ساعت 18:04 http://nikmah.blogfa.com

سلام
عالی بود مطلبت
ان شا الله هرگز پدری شرمنده خانواده اش نشه.
همه حس خوب آدم ها موقعی که به دیگران کمک میکنند! زندگی بدون کمک به دیگران مثل زندگی یه تارزان وسط جنگله

مریم بانو سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 13:34

صفا بانو لازم شد خبر تکمیلی بدهی. کوچولوی همکارتون به سلامتی به دنیا سلام گفت؟

اوزاخلاردان دوشنبه 8 شهریور 1395 ساعت 15:03

سلام صفا جان

خسته نباشین بابت کمک به همکارتون. اما من همیشه یه سوال برام پیش میاد که وقتی که پول کافی در بساط نیست چه اصراری هست واسه تولید مثل؟ این سوال رو هیچوقت جواب منطقی واسش نگرفتم . قصدم صد البته به قضیه شما نیست اما موارد زیادی رو میبینم که مثلا هفته پیش تو شهر ما داشتن واسه یه نفر که قراره زایمان کنه پول جمع کنن و این مساله رو نمیتونستم هضم کنم... چه بسا که خودم الان به علت درگیری مالی و نابسامانی اوضاع، بچه دار نمیشم و ظلم میدونم در حق بچه که بخوام تو این شرایط نابسامان به دنیا بیارمش.

سلام عزیزم کم پیدایی . این نظر شما کاملا منطقی هست که وقتی اوضاع مالی مساعد نیست واقعا نباید بچه دار شد و باید با برنامه ریزی و در شرایط مساعد اقدام کرد اما در شرایطی که پیش آمده بهتره آدم اگر میتونه کمکی کنه

پارت چاپ شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 15:18 http://02188756411.com

مطلب اضطراب پدر شدن یک همکار را مطالعه کردم بسیار مفید بود. ممنون

niloooooo جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 23:13 http://maloosak.69.mu

خوشبختی رسیدن به خواسته‌ها نیست،
بلکه لذت بردن از داشته هاست
بهترینها رو براتون آرزو می کنم به منم سر بزنین
898651

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد