من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

سفر پاریس

روز اول با استرسهای بسیار شروع شد و  ما با گم کردن گروه مجبور شدیم به تنهایی هتل رو پیدا کنیم و با رسیدن به هتل بااحساس خستگی بسیار در هتل که بسیار تمیز  و آرام بود  به استراحت پرداختیم .  اومدن اتوبوس  رو  رزوشن بهم خبر داد و من رفتم  پایین تا کوله و وسایلمون رو بردارم با لیدر تور صحبت کردم که چرا در محل قرار نبودن و درست آدرس و زمان رو اعلام نکردن و... نمیدونم اشتباه از ما بود یا اون .... 

برای بعد از ظهر قرار گذاشت و توضیح داد که در ایستگاه مترو  که روی نقشه علامت زده بود همه باید جمع بشن  بعد از یکی دو ساعت استراحت رفتیم بیرون تا هم غذا بخوریم و هم اینکه زودتر به محل قرار بریم .

کمی اون دوروبر گشتیم و برای خوردن ناهار هم  رفتیم داخل یک رستورانی که نوشته بود " حلال".  رفتیم داخل و لازانیا خوردیم و  بعد هم با مترو به محل قرار رفتیم. حدود یک ساعت زودتر رسیده بودیم  با لیدر تماس گرفتم که ببینم باید داخل ایستگاه منتظر اونها باشیم یا بیرون ایستگاه که تلفنم رو جواب نداد با برادرم تماس گرفتم و ازش خواستم خبر  بگیره بعد از  چند دقیقه گفت بیرون ایستگاه وکنار یک مجسمه شبیه مجسمه آزادی ...  رفتیم بیرون از مترو و چنین مجسمه ای ندیدیم واااای دوباره دردسر.... هر چی زنگ زدم گوشیش رو پیغام گیر بود چند بار پیغام گذاشتم و اون جوابی نداد برادرم هم از اون طرف اعصابش بهم ریخته بود بهش گفتم تو دیگه کاری نداشته باش من خودم درستش میکنم و.... بالاخره بعد از تماسهای بسیار جواب تلفن رو داد و گفت بیرون ایستگاه به سمت پل جدید بریم و من با عتراض بهش گفتم که ما اونجا رو نمیشناسیم و اون باید بیاد کنار ایستگاه دنبال ما . و بالاخره اومد در حالی که عذر خواهی میکرد و من هم در حالیکه به شدت بهش اعتراض میکردم  گفتم که اون باید بیشتر توضیح بده   با توجه به اینکه میدونست من زبان آلمانی نمیدونم و به انگلیسی هم تلسط کامل ندارم باید  و.....  قبول کرد و عذرخواهی کرد .رفتیم کنار رودخانه که بقیه هم گروهیها هم اونجا بودن و برنامه اون شب  قایق سواری روی رودخانه سن بود  که خیلی خو ش گذشت...    

آخر شب  با خاطره ای خوش از قایق سواری برگشتیم هتل و تو مسیر برگشت با آهنگهای زیبای فرانسوی در اتوبوس  که باهم خوانی لیدر  میانسال تور وافراد گروه هم همراه بود شبی به باد ماندنی برامون  ترتیب داده شد که تمام  استرسهای قبل  جبران شد.....   

نظرات 1 + ارسال نظر
رهگذر دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 16:47

این رودخانه ی سن است
عرض اش کم شده آخه خیلی راحت توش قایق رانی می کردند قایق های اتوبوسی
وقتی ما انجا بودیم همه اش باید مواظب بودیم که کفشمان آلوده به مدفوع سگها نشود ولی با این حال بعضی وقتها در تاریکی آلوده می شد آخه فرانسوی ها علاقه ی عجیبی به نگه داری سگی دارند

بله هنوز هم با با قایقهای اتوبوسی در اون حرکت میشه عرضش کم نیست تو عکس به نظرکم میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد