امروز روز آخر ماه بود و با توجه به مشکلات مالی لیست بیمه رو هم رد نکرده بودیم و اگر میموند باید جریمه 22 درصدی عدم ارائه لیست به دوش شرکت می افتاد و من هم که در این مواقع کاسه داغتر از آش هستم و دیدم علیرغم پیگیریهام برای تامین مالی کاری نشد رفتم با رئیس شعبه صحبت کردم که بخشی از مبلغ رو پرداخت کنیم و اون قبول نکرد و در نهایت مجبور شدم رفتم اداره کل و با مدیر کل صحبت کردم و مجوز گرفتم که یک سوم حق بیمه رو پرداخت کنیم و .....
تو چنین مواقعی که کار رو با پیگیری به نتیجه میرسونم بعدش هی با خودم حرص میخورم که آخه برای کی اینهمه تلاش ؟ کسانی که اصلا ممکنه حتی نفهمن تو چکار میکنی ....
این روزها نسبت به کار کارخونه خیلی دلسردم ..... فضای خیلی سنگین و بدی هست .... بی پولی شرکت ..... تعدیل نیرو .....بلاتکلیفی و نگرانی همکارا ....... احساسهای خیلی بدی هستن ....
سلام صفا جان
ای بابا ناراحت شدم. ناراحت شدم واسه کارگرها و واسه همه... خدا به خیر بگذرونه... چی بگم... نگرانیتون بی مورد نیست... خیلی ناراحتم برای همه اونهایی که نگرانن...
ممنون دوست عزیز دعا کنین این بحران سریعتر تموم شه
سلام
متاسفانه سیستم کاری تو ایران کسانی را هم که اصولی و درست عمل می کنند را یا از دور خارج می کنه یا مایوس و ناامید می کنه و مجبورشون می کنه مانند سیستم معیوب عمل کنند
بله متاسفانه همینطوره که میگین .. شرایط خیلی سختی هست