من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

پیکر مومیایی شده

این روزها با پیدا شدن یک پیکر مومیایی شده صحبتهای له و علیه رضا شاه بسیار در فضای مجازی منتشر شد.  تاریخ برای عبرت آموزی هست و گذشته چراغ راه آینده و مطلق نگری نتیجه ای جز بیراهه نداره. این مطلب که توسط یکی از دوستان به اشتراک گذاشته شده بود توجه من رو جلب  کرد  :

چرا ما راه نجات خود را در اعماق تاریخ و در گذشته می جوییم و چرا افق خود را از آینده نمی گیریم؟ هنوز بدنبال یک منجی می گردیم آنهم نه تنها در بین زنده ها، بلکه از مرده ها مدد جسته و آنها را پرستش می کنیم. به عقلانیت، قدرت اندیشه، تدبیر ، خرد جمعی و نیروی خود باور نداریم. کشورهای بالنسبه توسعه یافته، زندگیشان را از عملکرد کنونی و برنامه ریزی آینده ( برنامه پنج و ده و بیست و پنجاه ساله) می جویند. تأمین نیازهای انسان امروزی و نسل های بعدی، ایجاد تعادل و توازن محور برنامه ریزی آنانست. این درست است که رضا شاه در زیر ساخت های کشور نقش اساسی و منحصر بفردی داشت اما این به مدد مردان بزرگ و توانمند دوران وی بود از جمله محمد تدین، تیمورتاش،  علی اکبر داور، نصرت الدوله فیروز، محمد علی فروغی ( نظریه پرداز سلطنت و سخنران  جشن تاج گذاری رضا شاه) که همه از نخست وزیر تا وزراء بودند. از مشروطه خواهانی بودند که در روی کار آمدن رضا شاه نقش اساسی داشتند و همه توسط خود رضا شاه یا کشته و یا به زندان افکنده و یا مطرود و خانه نشین شدند. بنا به نوشتۀ  سید حسن تقی زاده در کتاب زندگی طوفانی :  رضاشاه در مدت کوتاهی افراد لایق و نافذ اطراف خود را (که موجب تحکیم سلطنت او شده بودند و ممکن بود به نحوی تهدیدی برای او یا فرزندش باشند) از بین برد که تیمورتاش نیز یکی از آنان بود. علی اکبر داور ( وزیر معارف - سپس عدلیه و مالیه رضا شاه) خودکشی کرد وی با  تاسیس «حزب ملی ایران» همت گمارد تا عده‌ای از رجال ایرانی از جمله داوود پیرنیا، اسدالله ملک‌زاده، دکتر محمود افشار یزدی، پل کتانچی‌خان و ابوالحسن حکیمی را دور خود جمع کرد. سردار اسعد جعفر قلی خان وزیر جنگ سردار مشروطه وزیر پست و تلگراف فرد اول نظامی رضا شاه با سرنگ هوا و ناز بالش پزشک احمدی به قتل رسید در اثر سیاست های غلط رضا شاه در سرکوب آزادی ها و دمکراسی و روزنامه های آزاد و نزدیک شدن وی به آلمان هیتلری و ندیده گرفتن اولتیماتوم آنها در اخراج مستشاران آلمان هیتلری ظرف چند ساعت و بدون شلیک یک گلوله کل کشور به اشغال متفقین درآمد. ( رضا شاه در سال 1314 روابط دیپلماتیک خود را با آمریکا هم قطع کرده بود) زندان های رضا شاه پر از آزادی خواهان و میهن دوستان بود هر کس معضوب واقع می شد پرشک احمدی با آمپول هوا  به سراغ وی می رفت.  هر چند بخشی از اقدامات رضا شاه در زیر ساخت ها و نوسازی دادگستری و سازمان های اداری و آموزش مثبت بود اما فاقد عمق کافی و زیر بنایی بودند. با  اعمال غیر عقلانی و اقدامات غیر انسانی  و بواسطه زور و سرنیزه حتی در نحوۀ پوشش ( کلاه اجباری بر سر مردان و کشف حجاب اجباری از زنان و ........ ) که در بخش های دیگر کرد، نهایتا بسادگی سقوط کرد فرزند وی نیز محمد رضا پهلوی در اوج قدرت بر اثر استیصال حکومت را به روحانیون تحویل داد. وی نیز آزادی و دمکراسی و تشکل های مدنی و احزاب را ممنوع و تنها حزب رستاخیز مجاز بود بعلاوه  تشکیلات روحانیت با استقلال منابع مالی و مکان های تبلیغی اعم از مساجد و حسینیه ها و حوزه ها را آزاد گذاشته بود و نتیجه اش این است که هم اکنون شاهدیم. اصلاحات  رضا شاه فاقد اساس و بنیان بود و لذا محو شد درست بر خلاف کمال آتاتورک که هنوز در ترکیه جاری است. اگر حتی یک روزنامۀ آزاد یک حزب مستقل  در دوران رضا شاه یا پسرش داشتیم  امروز به این فلاکت و رقّت دچار نمی شدیم.  راه نجات را در خود، همبستگی، حقوق انسانی، عدالت اجتماعی بجوییم فریادرسی نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد