من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

من و تنهایی و امید

زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازم

بالاخره تیر ماه تموم شد

بالاخره تیر ماه تموم شد و من یک نفس تازه کردم هنوز بعد از گذشت چهار پنج روز باورم نمیشه که بالاخره تیر رو پشت سر گذاشتیم امسال با وجود نفری که  استخدام کرده بودم خوشبختانه فشار کاریم کمتر بود و حضور همکارم کمک بزرگی بهم کرد .

خانمی که با علاقه تمام کار میکنه  و مشتاقانه از مسائل جدید استقبال میکنه و از یاد گرفتن موضوعات جدید به هیجان میاد و این آدم رو بر سر شوق میاره و از همه مهمتر قدر شناسی اون هست مثل بعضی از کارمندا نیست که برای محل کار جدید کیسه دوختن و دنبال فرصت هستن برای اینکه یک چیزی بکنن و  با هر پرداخت اضافی هر چند کم  بسیار رضایتمندانه قدر دانی میکنه و این آدم رو برای ادامه این کار تشویق میکنه.

امسال تابستون تصمیم داشتم داریوش رو بفرستم سرکار و به همین منظور با یکی از دوستان که کارخونه دارن صحبت کردم و خوشبختانه  داریوش هم از هفته گذشته میره سرکار البته به عنوان کارآموز . میخواستم که حتما تو خط تولید باشه تا بیکار نباشه و حوصلش سر نره . بعد از یکی دو روز  از من میپرسه برای حقوق میخواد حرف بزنه با کی باید حرف بزنه و من و کورش از تعجب چشمهامون گرد شده بود خندیدم و میگم برای کارآموز که حقوق نمیدن شاید هزینه ایاب و ذهاب بدن میگه کاراموز یعنی چه من هم پا به پای بقیه کار میکنم .....

کورش میگه مامان این خیلی پر رو هست من که میرفتم کارآموزی اگر صاحب کار صحبت  از حقوق میکرد خجالت میکشیدم اما این  میپرسه با چه کسی باید حرف بزنه  و .... خلاصه یکی دو رو ز بعد با مدیر تولید حرف زده بود و اون گفته بود کارآموز که حقوق نمیگیره  و  نمیدونم چه صحبیتهایی شده بوده که میگفت یکی از کارگرها گفته نگران نباش اینجا قبلا کسی بوده که کارآموز بوده و بعد چند ماه تونسته بوده ماشین بخره !!!!!!!!!!!  و داریوش تو خونه همه این مکالمات رو تعریف میکرد و اصرار داره که بدونه چقدر حقوق میگیره و من  خیالش رو راحت کردم که تقریبا نصف حقوق یک کارگر رو به اون خواهند داد .......

با تموم شدن تیر و کم شدن حجم کارها دارم به یک مسافرت فکر میکنم البته یک کار دفاعیه بدهی بیمه تو دستم هست  اون رو آماده کنم یک سفر چند وزه باید برم  . بچه ها هم آخر هفته میرن اصفهان دیدن پدرشون  . دلم برای دوستان اصفهانی تنگ شده اما به خاطر این کار بیمه فکر نمیکنم بتونم برم .

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم بانو جمعه 15 مرداد 1395 ساعت 17:09

سلام صفا بانو. به آقا کورش بفرمائید تعجب نداره خوب بچه کار می کنه حقوقش را می خواهد. ولی جدی جدی چشمش نزنیم بلند پروازه این آقا پسر کوچیکه. خداحافظش باشه. اسفند یادت نره.

مریم عزیز واقعا درست تشخیص دادی این پسر کوچیکه خیلی بلند پرواز ه و اجازه نمیده کسی هم حقش رو بخوره .

سهیلا جمعه 15 مرداد 1395 ساعت 12:55 http://Nanehadi.blogsky.com

سلام،انشاله که بتونید به سفر برید،خسته نباشید

انشااله .... ممنون سهیلای عزیز

آفرین سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 20:53

سلام. احوال شما؟ خوبید؟

سلام .ممنون خوبم .شما خوبید ؟

Niloooofar سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 16:25 http://maloosak.69.mu

سلامی به شیرینی دلتون میشه خواهش کنم به سایت ما هم سر بزنید واقعا دمتون گرررررم مرسیییییییی مرسی از لطفتون
98651

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد