من و تنهایی و امید
زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازممن و تنهایی و امید
زندگی فراز و نشیب بسیار داره و من به عنوان یک زن و مادر این فراز ونشیب رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم و یاد گرفتم که همواره تعادل رو حفظ کنم هم تو فراز و هم تو فرود و همواره سعی میکنم هیچوقت خودم رو نبازمپیوندها
- گل مرداب - علیرضا
- حرکات سینوسی ذهن یک زن - مریم
- دلنوشته های مهربانو - مهربانو
- آسمون فیروزه ای زندگی من - آفرین
- ذهن نوشت های خانم و آقای اردیبهشتی -خانم اردبیبهشتی
- گیس طلا
- یه خورشید درخشان - سهیلا
- سالهای تنهایی - خودیافته
- شب تنهایی -مرمر
- خانومی
- آلاله
- مسی
- الی
- ماریا
- مریم باباخانی
- زن خوشبخت
- بدلیجات -
- نگین شیراز
- EPSnews
- روزنوشتهای من -ستاره
- مینو
- ربولی
- یاسی
- یک روز نو نسرین
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1403 1
- بهمن 1402 4
- شهریور 1402 1
- مرداد 1402 1
- تیر 1402 2
- خرداد 1402 1
- فروردین 1402 3
- آذر 1401 1
- مهر 1401 3
- شهریور 1401 3
- تیر 1401 3
- خرداد 1401 1
- فروردین 1401 2
- اسفند 1400 2
- بهمن 1400 3
- دی 1400 1
- آذر 1400 5
- آبان 1400 1
- مهر 1400 1
- شهریور 1400 1
- مرداد 1400 2
- تیر 1400 3
- خرداد 1400 3
- اردیبهشت 1400 4
- فروردین 1400 2
- اسفند 1399 6
- بهمن 1399 2
- دی 1399 2
- آذر 1399 3
- آبان 1399 2
- مهر 1399 3
- شهریور 1399 2
- مرداد 1399 4
- خرداد 1399 1
- اردیبهشت 1399 2
- فروردین 1399 2
- اسفند 1398 5
- بهمن 1398 2
- دی 1398 2
- آذر 1398 3
- آبان 1398 6
- مهر 1398 5
- شهریور 1398 2
- مرداد 1398 2
- اردیبهشت 1398 1
- فروردین 1398 2
- اسفند 1397 1
- بهمن 1397 3
- دی 1397 2
- آذر 1397 6
- آبان 1397 3
- مهر 1397 1
- شهریور 1397 3
- خرداد 1397 1
- اردیبهشت 1397 2
- فروردین 1397 3
- بهمن 1396 1
- دی 1396 4
- آذر 1396 3
- آبان 1396 2
- مرداد 1396 3
- تیر 1396 4
- فروردین 1396 2
- بهمن 1395 1
- دی 1395 2
- آذر 1395 1
- آبان 1395 3
- مهر 1395 1
- شهریور 1395 2
- مرداد 1395 3
- تیر 1395 2
- خرداد 1395 5
- اردیبهشت 1395 4
- فروردین 1395 5
- اسفند 1394 6
- بهمن 1394 9
- دی 1394 5
- آذر 1394 10
- آبان 1394 7
- مهر 1394 8
- شهریور 1394 2
- خرداد 1394 4
جستجو
سرماخوردگی من
یکی دو روزه سرما خوردم و سرکار نرفتم دیروز رفتم دکتر درمانگاه تامین اجتماعی ، خوب اینو میدونم که سرماخوردگی فقط نیاز به استراحت داره و اصلا برای اینگه گواهی بگیرم رفتم دکتر و اون دکتر بی منطق با این عذر که چونکه صبح نرفتم دکتر و شب رفتم برای دیروز گواهی ننوشته و فقط یک روز برای امروز نوشته و من هم باهاش خیلی بحث نکردم چون فایده نداشت . از دیروز با خودم دارم کلنجار میرم که این دکترهای تامین اجتماعی واقعا چرا اینطور برخورد میکنن انگار مریضها ارث بابای اونها رو خوردن در حالیکه حقوق اونها از همین حق بیمه های ما پرداخت میشه 30 درصد از حقوق هر نفر به تامین اجتماعی داده میشه و دریغ از خدمات رسانی خوب و اصلا حالا اگر خواهرش، دختر خالش یا دوستش هم بود همینطور سخت میگرفت ...
تصمیم دارم برم با رئیس درمانگاه حرف بزنم ببینم چی میگه اگر نگم غم باد میگیرم 
راستی صفا جان خدا بد نده. مراقب سلامتیتون باشید.
مرسی عزیزم چشم ممنون از توجهت
باااااااااااالاخره یک کامنتم ارسال شد صفا جان. واقعا حق با شما هست. اتفاقا من چند هفته پیش رفته بودم مطب یک دکتر. بیمه که اصلا قبول نکرد. بعد کل مشاوره من حدود 100 ثانیه هم طول نکشید. گفتم میشه لطفا بیشتر توضیح بدهید. خانم دکتر در عین ناباوری من گفت:" نه که نمیشه مگه نمیبینی مطب چقدر شلوغه". یک لحظه این احساس بهم دست داد که من بدون دادن حق ویزیت 35 هزار تومنی رفتم تو و دو ساعت تمام هم مزاحم وقت ایشان شدم!!!!
عجب !!!!! واقعا چه دکترهای مسئول و وظیفه شناسی..
سلام صفا جان آخه چرا من نمی تونم برات کامنت بذارم؟
سلام عزیزم مشکل بلاگ اسکای تو کامنت گذاشتن موقع ارسال نوشتن اعداد درخواست شده هست وقتی کی بردت فارسی باشه اعداد رو به انگلیسی نشون میده اما در واقع صحیح نیست و نمیشه کامنت رو ارسال کرد پس حتما بعد نوشتن نظر و موقع نوشتن اعداد نمایش داده شده حتما کیبرد رو انگلیسی بکن
راستی ماشین تگرگ خورده را چیکارش کردی ؟
هیچ کار از چند تا صافکار پرسیدم گفتن بهتره دستش نزنم خودم هم ترجیح میدم کاریش نکنم چون سقف و رنگ کنن موقع فروش به مشکل برمیخورم البته فعلا هم که قصد فروش ندارم
سلام صفا جان. خوبی؟ امروز دوباره نوشتن رو شروع کردم. حالت بهتره صفاجان؟ دیگه اون دکتر رو نمیشه کاری کرد....همون صحبتی کا درباره رفتارش کردین کافی بوده. اتفاقاتی هستن که همه روزه تو تاکسی، اتوبوس، محل کار و همه جا باهاشون سرکار داریم متاسفانه.
خوشحالم که مینویسی و چقدر نوشته هات به دل آدم میشینه ممنون که خبرم کردی
بهتر شدی صفا جان؟ مشکل حل شد؟
بله عزیزم خوبم مرسی از احوالپرسیت
صفاجون سلام عزیزم ناراحت شدم سرماخوردی ولی این روزا انقدر چشمم سرماخورده دیده که دیگه عادت کرده .. از ابلیمو و عسل و اب گرم غافل نشو .
خدا رو شکر فقط سرماخوردگیه ببین مریضای دیگه که مشکلات اساسی دارند با این شرایط چی میکشن
گل پسر ها رو ببوس عزیزم
خوشم میاد هنوز روحیه مبارزه را داری
من اگه بودم می رفتم یک روز مرخصی استحقاقی می گرفتم
نه بحث مرخصی نیست موضوع حرف غیر منطقی هست که تحملش سخته رفتم و با رئیس کلینیک صحبت کردم و از برخورد بد اون خانم گله کردم و هیچ صحبتی هم در مورد مرخصی نکردم یک روز مرخصی ارزش ناراحت شدن نداشت
سلام نازنینم برایت بهبودی سریع ارزو میکنم بله منم به اینطور دکترها برخورد کردم ....نمیدونم والا چی بگم ....
ممنون عزیزم ... این مدل برخوردهای غیر منطقی مربوط به کسانی هست که وقتی اونطرف میز میشینن فراموش میکنن که یک جاهایی هم باید اینطرف بشینن و بهتر جوری برخورد کنن که دوست دارن با خودشون هم اونطور برخورد بشه